باز بارون
با ترانه با گوهرهای فراوان
باز بارون
از پشت شیشه
انگار،کسی، بارون و دوست نداره!
-میای بریم بیرون قدم بزنیم؟
(...........................نفسی از عمق دل)
بوی خاک ِ نــــــــــــــــــــم زده.
صدای ِ چ ِک چ ِک.
چشمامو میبندمو، سرمو میگیرم بالا، که قطره های بارون و تو صورتم لمس کنم.
اما!
«تو با یه چتـــــــــــــــــتر،بالای سرم ایستادی!»