به نام آنکه مرا آفرید، بـــــــــی پرسش!

یکشنبه

برای او که زودی رفت

پسرم کوچک بود اما دلش بزرگ، آنقدر که با همه سن کمش، می فهمید دنیای اطرافش را با همه بدیهایش.از بهشت آمده بود و زود به بهشت رفت.
دلم گرفت و تنگ شد برایش اما از مرگش شاد شد دلم.
نه به خاطر مردنش بلکه نماند تا دلش را تلنگر بزنند و بشکنند.
نماند تا مثل من ببیند که دنیا خاکستری است و نه سفید.
روحش پرواز کرد و من در حسرت پرواز، خوابش میبینم.
به خدا سلام مرا هم برسان.