به نام آنکه مرا آفرید، بـــــــــی پرسش!

پنجشنبه

قسم من

قسم،به خاک سرزمینم،ایران

به خون برادرم،سهراب و به اشک مادرش
قسم به تن،دست تازیده سوخته ی،خواهرم

قسم به قرآن،که تحریفش کرده اند
قسم به سینه خشک مادری و ناله های طفل گرسنه اش
قسم به دست خالی و شرمنده بر رخ، نان آور ،خانه شان

قسم به نفسهای بریده احسان،

به ساق های شکسته شان.
قسم به قلب نشان رفته زنی،

قسم به خون ریخته اش و دستهای پر خونشان.

قسم به ارواح پاک و خفته در خاک،بی نام و نشانشان
و تن های بی روح جوانشان
و چشمهای منتظر براهشان.

به مرگ رامین و شام آخرش،قسم
قسم به واپسین دم،

محسن و امیر.

قسم به دردشان و زجرشان و مرگشان
به اشکشان و بغض فروخوردو ناله های بی گناهشان.

به شیر پرچمم قسم،

تا زمانی،

خونشان،

خارج از رگهاشان

جاری نکردم
ننگ بادم
گر، دمی، آسوده،ساکت، من، بتوانم، بنشینم.