ققنس
به نام آنکه مرا آفرید، بـــــــــی پرسش!
دوشنبه
من باب تو
رسم روزگار این است
میفهمی؟
روز اول همه او بودم و
روز آخر، من را هم نمی شناخت.
-بی بهانه سلام کردم
او تلافی کرد
بی بهانه رفت!
-زندگی ام بود
خود را به مردن زد!
تا نفس را از من بگیرد.
-من هنوز تنهام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر