به نام آنکه مرا آفرید، بـــــــــی پرسش!

دوشنبه

من باب تو

رسم روزگار این است
میفهمی؟
روز اول همه او بودم و
روز آخر، من را هم نمی شناخت.

-بی بهانه سلام کردم
او تلافی کرد
بی بهانه رفت!

-زندگی ام بود
خود را به مردن زد!
تا نفس را از من بگیرد.

-من هنوز تنهام

هیچ نظری موجود نیست: